Friday 16 October 2009

تکنیک های خلسه






در مطالب قبل اندکی در مورد شمنیسم و تکنیکهایی که یک شمن برای ورود به حالت خلسه به کار می برد صحبت کردیم. یکی از نکاتی که نیازمند توجه و دقت بیشتر است کلمه ی خلسه و معنی آن در تعالیم شمن هاست. شمن ها باور دارند که جهان ناپیدای دیگری در اطراف ما وجود دارد که در حالت عادی قابل درک نیست. در این جهان تمام اشیا به نوعی زنده بوده و دارای انرژی های مربوط به خود هستند.مثلا یک صخره همانقدر دارای روح و انرژی است که یک پروانه . برای درک و ورود به این جهان ناپیدا که معمولا به 3 بخش تقسیم می شود باید از خلسه کمک گرفت. قبل از توضیح این بخش لازم است اندکی در مورد این 3 بخش صحبت کنیم. جهان ناپیدا به سه بخش دنیای زیر زمینی و دنیای بالایی و دنیای میانی تقسیم می شود(در برخی تعالیم بخش چهارمی به نام دنیای درونی هم وجود دارد که اشاره به دنیای درون خود فرد دارد) توجه کنید که به هیچ وجه منظوراز دنیای زیر زمینی الزاما زیر زمین و یا بالای زمین و یا بهشت و جهنم و یا هر تعریف دیگری از این دست نیست و این تنها یک نام گذاری است . دنیای میانی در برگیرنده ی جهانی است که در آن زندگی می کنیم که در اطراف ما را احاطه کرده است .جهان زیر زمینی به جهانی اطلاق می شود که محل راهنمایان و مخصوصا راهنمای حیوانی فرد است - هر فرد دارای یک راهنما است که همواره در طول زندگی به او کمک می کند و این راهنما در واقع به صورت حیوان و یا پرنده ای است که اصطلاحا راهنمای حیوانی نامیده می شود. یکی از مهمترین تعلیمات شمنیسم برقراری ارتباط با این راهنما و کمک گرفتن از اوست.مهمترین هدف از سفر به دنیای زیرزمینی آشنایی و ملاقات با راهنمای حیوانی و دیگر راهنمایان است.در مورد راهنمای حیوانی و نحوه ی ملاقات و کمک گرفتن از او به طور مفصل و جداگانه بحث خواهیم کرد - در جهان زیرزمینی راهنمایان مختلفی وجود دارند که شمن برای یافتن پاسخ مشکلات خود می تواند از کمک آنها استفاده کند.همچنین یک شمن با سفر به جهان زیر زمینی می تواند روح گمشده ی افراد بیمار را پیدا کرده وبه آنان بازگرداند. جهان بالایی مکان کسب دانش است و یک شمن با سفر به جهان بالایی معرفت و دانش لازم در ضمینه ی مورد نظر را بدست می آورد. دقت کنید که در این نوشته هدف توضیح دنیای های فوق و یا کارکرد و نحوه ی سفر به این دنیاها نیست و تنها برای آشنایی کلی مطالبی عنوان شد که در آینده به طور مفصل و دقیق در مورد نحوه ی سفر به هر یک از این جهان ها خواهیم پرداخت




نکته : یکی از دلایل تقدس گیاهان و درختان در آیین های شمنیسم در رابطه با این عقیده است که گیاهان ریشه در جهان پایین داشته وبه کمک شاخه های خود به جهان بالا می رسند و در واقع پل بین سه جهان و وصل کننده ی آنها به هم هستند




همانطور که گفته شد یک شمن برای ورود به جهان ناپیدا از خلسه استفاده می کند.باید توجه داشت که باوجود شباهت های فراوان بین خلسه و رویا (رویا به هنگام خواب) این دو دراینجا با مفهومی متفاوت از هم به کار می روند. در حالت رویا امکان کنترل رویا بسیار مشکل بوده و معمولا از حوادث و اتفاقاتی که قرار است اتفاق بیافتد خبر نداریم در حالی که یک شمن کاملا بر حالت خلسه ی خود تسلط داشته و آن را هدایت می کند و به واسطه ی همین کنترل است که می تواند در جهان های بالایی و پایینی به جستجو بپردازد.از تفاوتهای دیگر می توانیم به این نکته اشاره کنیم که حالت خلسه ی مورد اشاره در شمنیسم لزوما به معنی قطع ارتباط با جهان عادی نیست و حتی در برخی از تکنیک ها می توان با چشمانی باز و کاملا هوشیار به جهانی دیگر سفر کرد که این امر در مورد رویابینی صادق نیست

در این نوشته قصد داریم تکنیکهای خلسه ای که در نوشته های قبل بیان شدند را بررسی کنیم.در مطالب بعدی به طور دقیق بر روی روشهای عملی و کاربردی خلسه و نحوه ی سفر به دنیا های دیگر کار خواهیم کرد




: تکنیک های خلسه



استفاده از ریتم های خاص برای ایجاد خلسه

: به طور کلی این بخش به سه قسمت تقسیم می شود


ریتم بدنی

ریتم صوتی

ریتم تصویری


معروفترین و شاید رایج ترین مثال درباره ی ریتم بدنی رقص و تکان دادن موزون اندام است. همگی قطعا تا حدودی با این نوع از خلسه آشنایی داریم.در این حالت در عین آگاهی کامل به احساسی غیر قابل توصیف و سرخوشی خاصی دست پیدا می کنیم که در واقع گونه ای از خلسه است. برخی مراسم رقص مذهبی از قبیل رقص پرنده در قبایل آفریقایی گاهی ممکن است تا 6 ساعت به درازا بکشد.همچنین تکان دادن سر با ریتم خاص -هد زدن- هم در نهایت به همین نوع خلسه منتهی خواهد شد.صوفیان با چرخیدن های متناوب و طولانی و تکان دادن سر و بدن با ریتم های خاص و همچنین در رقص معروف خود - سماع - در واقع حالت خلسه ای از این دست را تجربه می کنند. در نواحی هیمالیا لاما های بسیاری با تنظیم ریتم قدمهای خود و ورود به حالتی خلسه گونه توانایی طی کردن مسافتهای بسیار طولانی را دارند. همگی این موارد مثالهایی از ایجاد خلسه به کمک ریتم بدنی است


در خلسه به کمک ریتم صوتی معمولا از درام و ریتمهای تند و متناوب استفاده می شود. این روش رایج ترین و کاربردی ترین تکنیک ورود به خلسه است که برای سفر به دنیا های مختلف به کار گرفته می شود. عقیده دانشمندان بر این است که ضربات متناوب درام باعث تغییر در الگوی امواج مغزی شده و باعث بروز حالت خلسه می شود - در این ضمینه بحثهای فراوانی جریان دارد و هنوز دلیل اصلی آن مشخص نگردیده است- در فرهنگ های مختلف از اسباب های مختلفی برای تولید صدا استفاده می شود.از دو تکه چوب ساده که به تناوب به هم کوبیده می شوند تا درام های مختلف با اشکال و صداهای گوناگون هر یک کاربرد خاص خود را دارند همگی در واقع برای ایجاد خلسه به کمک صدا به کار می روند


نگاه کردن به رقص و حرکات ریتمیک دیگران و یا حتی تماشای بازتاب نورازسطح یک رودخانه هم می تواند برای ورود به خلسه موثر باشد. از معروفترین مثال ها در این ضمینه می توان به پاندول معروف و مورد استفاده درهیپنوتیزم اشاره کرد


تمرکز برای ورود به خلسه


در این روش معمولا با تمرکز بر تصویری خاص حالت خلسه بدست می آید. بدین منظور باید مدتی طولانی و بدون اینکه به قسمت خاصی از تصویر نگاه کنیم آن را ببینیم. معمولا از اشکال دارای بی نظمی و بدون هیچ شکل خاصی استفاده می شود.مثلا تمرکز بر روی توده ی برگهای یک درخت یکی از ابتدایی ترین تعلیمات شمن های آمریکای جنوبی است. در تبت معمولا از ماندلا برای این گونه خلسه استفاده می شود. .به کمک یک ماندلا می توان به جهان بالا و یا پایین سفر کرد. اشکال و اجسام هر یک دارای قدرت و قابلیت مختص به خود در این مورد هستند و کاربردهای متفاوتی دارند.به عنوان مثال می توان از آینه برای سفر به درون و جهان زیرین استفاده کرد.با تمرکز بر روی کریستالهای مختلف می توان از راهنما و روح مختص به آن کریستال استفاده کرد و اصطلاحا آن را صدا زده و از آن راهنمایی گرفت.نمونه های بسیاری در این مورد وجود دارد. در تصویر زیر یک ماندلا ی کشیده شده در تبت را می بینیم که از آن می توان برای سفر به جهان بالا استفاده کرد. این ماندلا همانند دریچه ای در ابتدای تونل راه عمل کرده و دقیقا می تواند برای ورود و یا خروج مورد استفاده قرار گیرد



در مورد قرار دادن بدن در وضعیت خاص و همچنین نخوردن و نخوابیدن های طولانی و استفاده از روانگردانها در اینجا چندان بحث نمی کنیم. در مورد روانگردانها و استفاده از راهنمایان آنها در آینده مطالب مفصل تری را خواهیم آموخت. استفاده از ترکیب روشهای فوق با توجه به هدف و انگیزه ی شمن از خلسه می تواند به کار گرفته شود. بخصوص استفاده از روانگردانها در ترکیب با روشهای بالا به شمن قدرتهای خارق العاده و غیر عادی می دهد که در حالت عادی و توسط افراد معمولی دست نیافتنی است. طی کردن مسافتهای طولانی در زمان کم و یا دیدن درون بیمار برای یافتن علت و محل بیماری از جمله ی این قابلیت هاست

در مطالب بعد به ادامه ی مبحث قارچهای مقدس و نحوه ی به کارگیری آنها به صورت ابزار روحی خواهیم پرداخت

Thursday 8 October 2009

استخراج هارمالین از اسپند

پست امروز روبه خاطر ایمیل های زیادی که در مورد نحوه ی مصرف اسپند دریافت کردم به این مورد اختصاص می دم.البته توجه کنید که مطالب مطرح شده در اینجا به هیچ وجه توصیه نمی شه و صرفا برای افزایش آگاهی علاقمندان در این زمینه است
اسپند(نام علمی پگانوم هرملا) یکی از قدیمی ترین و در عین حال مقدس ترین گیاهانیه که در خاورمیانه و نقاط دیگه ی آسیا قرنها برای تغییر در آگاهی توسط انسان استفاده می شده و در کتب مختلف تاریخی و مکاتب مختلف روحی به کررات از اون نام برده شده
دو ماده ی موثردر اسپند که باعث تغییر در آگاهی میشن هارمالین و هارمین هستند که درصد هارمالین بسیار بیشتر از هارمین است که در آیاهواسکا باوجود شباهت زیادی که وجود داره این قضیه برعکسه(در آیاهواسکا نقش اصلی بر عهده ی هارمین است) هارمین و هارمالین جز مواد بلوکه کننده آنزیم مونو آمین اکسیداز هستند که در پستهای قبلی بهش اشاره شد. در این پست روشی ساده برای جداکردن هارمالین موجود در دانه های اسپند رو مرور می کنیم چرا که مصرف اسپند به صورت مستقیم و بدون آماده سازی باعث بروز دلدرد و اسپازم شکمی و حالتی بسیار شبیه به مسمومیت می شه که به هیچ وجه توصیه نمی شه(حتی ممکنه خطرناک باشه).هارمالین استخراج شده در این روش رو می شه هم برای تهیه آیاهواسکا آنالوگ و هم مصرف به طور تنها و مجزا استفاده کرد. دوز هارمالین در این روش کاملا بستگی به مقدار اسپند اولیه و همینطور دقت استخراج داره و توصیه می شه که از مقدار کم (مثلا به اندازه ی تقریبا یک نخود) شروع و بعد از آشنایی مقداراون رو افزایش بدید
برای استخراج هارمالین از اسپند به مواد زیر احتیاج داریم
دانه های اسپند که با آسیاب برقی کاملا پودر شده (حدودا نیم کیلوگرم) دقت کنید که اسپند پوسته ی سختی داره و آسیاب کردن اون تنها با آسیاب برقی امکان پذیره.می تونید از آسیاب های برقی که در آشپزخانه استفاده می شه کمک بگیرید
حدود نیم لیتر سرکه ی سیب (و یا هر سرکه ی دیگه) توصیه می شه که از سرکه های تصفیه شده و بی رنگ که در سوپرمارکتها موجوده استفاده کنید.سرکه ی صنعتی مالت و یا هر سرکه ی تصفیه ی شده ی دیگه ایده آل به حساب میاد
نمک طعام بدون ید به مقدار کافی.توجه کنید بسیار مهمه که نمک ید دار نباشه و نمکهای خوراکی ید دار به درد نمی خوره.می تونید از سنگ نمک استفاده کنید
اول سرکه رو به اسپند پودر شده اضافه می کنیم و کاملا هم می زنیم. مقدار سرکه باید به اندازه ای باشه که روی اسپند رو بپوشونه .در صورت نیاز می تونید مقدار سرکه رو افزایش بدید
مخلوط رو برای 24 ساعت در گوشه ای قرار میدیم و بعد از 24 ساعت به کمک یک تی شرت یا پارچه اون رو صاف می کنیم.محلول قهوه ای حاصل حاوی هارمالین استات و نمکهای دیگه است که حاصل واکنش هارمالین موجود در اسپند با اسید استیک سرکه است
بعد محلول رو بر روی حرارت قرار می دیم و صبر می کنیم تا گرم بشه ولی به نقطه ی جوش نرسه. به یک لیتر آب جوش در ظرفی جدا انقدر نمک اضافه می کنیم تا به حالت اشباع در بیاد و نمک دیگه ای در اون حل نشه.حالا این آب نمک اشباع شده رو به محلول اولی اضافه می کنیم و در یخچال یا هر جای خنک دیگه ای قرار می دیم.بعد از سرد شدن محلول بلورهای هارمالین کلراید که به رنگ قهوه ای هستند در ظرف رسوب می کنند(به صورت پودری آجری رنگ) .محلول رو به کمک تی شرت یا تکه ای پارچه صاف می کنیم و بلورها رو درهوای آزاد قرار می دیم تا خشک بشن. هارمالین استخراج شده آماده ی مصرفه ! یکی از نکات جالب درمورد هارمالین قابلیت فلورسنت بودن اونه .اگر مقدار بسیار ناچیزی از این بلورها رو در آب حل کنیدو در زیر نور ماورا بنفش قرار بدید به رنگ سبز فسفری می درخشه و می شه از اون برای تهیه جوهر فلورسنت استفاده کرد
استفاده از هارمالین برای تغییر در آگاهی مستلزم استفاده ی طولانی مدت و مداوم اونه. برای مثال یکی از خواص اون افزایش توانایی کنترل رویاها به هنگام خوابیدن و اصطلاحا رویابینی هست که یکی از ابتدایی ترین تعلیمات شمن هاست. برای این منظور باید هارمالین رو به مدت طولانی و مداوم (مثلا هر شب قبل از خواب به مقدار کم) استفاده کرد.به کمک تجربه می شه مقدار لازم و موثر اون رو که از هر فردی به فرد دیگه متغییره به دست آورد و برای استفاده ی طولانی مدت کافیه اندکی کمتر از مقدار موثر رو مصرف کرد
توجه: استفاده از هارمالین برای افرادی که داروهای اعصاب و یا آرام بخش و ضد افسردگی استفاده می کنند خطرناکه و به هیچ وجه توصیه نمی شه.همینطور برای خانمهای حامله و افراد زیر 18 سال هم استفاده از اون ممنوعه. از اونجایی که ترکیب هارمالین و کلا مواد بلوکه کننده مونو آمین ها با داروهای دیگه باعث تشدید اثرات اونها می شه اکیدا توصیه می شه که هارمالین رو با هیچ داروی دیگه ای ترکیب و یا با هم مصرف نکنید.اگر هارمالین رو به مدت طولانی مصرف کردید مدتی طول می کشه که به طور کامل از بدن خارج بشه و برای استفاده از داروهای دیگه باید مدتی صبر کنید.ترکیب هارمالین با اکستازی(متیلن دی اکسی متاآمفتامین ) و کلا خانواده ی آمفتامین ها بسیار خطرناکه و اصلا توصیه نمی شه.همینطور اگر قصد استفاده از مواد روانگردان دیگه مثل ال اس دی و یا ماشروم رو دارید توجه کنید که هارمالین شدت اونها را گاهی تا 10 برابر افزایش می ده و تنها یک دهم مقدار همیشگی کافیه
در صورت سوال و یا اشکال می تونید با ایمیل من تماس بگیرید

Sunday 16 August 2009

شمنیسم

با سلام مجدد به همه ی دوستان و دشمنان
اول جا داره که از تمام کسانی که توی این مدت با ایمل های محبت آمیزشون به بنده لطف داشتن تشکر کنم و همینطور از تمام کسانی که با فحاشی و تهدید هاشون سعی کردن که من رو در ادامه ی این راه منصرف کنند تشکر ویژه کنم چونکه عقیده دارم درستی و یا نادرستی یک قضیه رو خیلی بهتر می شه از روی مخالفین تشخیص داد تا موافقین .. همینطور ازبابت پیشنهادات سازنده ی شما که سعی خواهم کرد در آینده به کار ببرم هم سپاسگذارم
عده ای از دوستان اشاره کردند که چرا بخش نظرات فعال نیست..بنا بر تجربه ای که از گذشته داشتم ترجیح دادم که به جای نظرات دوستانی که واقعا تمایل به تماس با من دارند از طریق ایمل اینکار رو انجام بدن که ایمیل من رو می تونن در قسمت پروفایل وبلاگ مشاهده کنند
دوستان زیادی به سبک نگارش و سخت بودن فهمیدن مطالب اشاره کرده بودند. هدف اصلی من از این وبلاگ فراهم کردن یک مرجع به صورت هر چند ناقص و ناکافی از تجربیات شخصی خودم و بیان اونها به زبانی علمی بوده و سعی کردم تا جایی که ممکنه تجربیات عملی رو به کمک فاکت های علمی بررسی کنم ... از این به بعد سعی خواهم کرد که بعد علمی قضیه رو کمتر کنم و بیشتر به مطالب عملی بپردازم
و در همین مورد هم دوستانی اصرار داشتند که وقت و انرژی بیشتری رو بر روی مطالب عملی و تمریناتی روحی متمرکز کنم . در مورد تمرینات و مطالب عملی باید بگم که هر کسی خودش به تنهایی باید راه خودش رو پیدا کنه و مطالب این وبلاگ و یا هر منبع دیگه ای تنها سرنخ ها و نقطه ی شروع رو می تونه نشون بده و فقط کلیات هست که مشترکه .. یک مثال می زنم
یکی از شاخه های علوم جادویی طلسم ها و نشانه ها و نحوه ی ترجمه و استفاده از اونهاست..یک نشانه با توجه به موقعیت و وضعیتش ممکنه به اشکال مختلفی ترجمه بشه و حتی ممکنه برای هر فرد به صورتی کاملا متفاوت از فردی دیگه باشه..برای مثال


می تونه هم ف خونده بشه وهم فهو و هم فه که بستگی به فردی که طلسم رو می خونه داره و اینکه اون با کدوم یکی از اینها تمرین کرده و جالبه که همه ی این حالتها می تونه درست باشه .. به زبان دیگه این قدرت فرد هست که عامل تعیین کنندست و اشکال و نشانه ها تنها کانالهای هستند که باعث تجلی پیدا کردن این قدرت به شکل مادی می شن




در این پست قصد دارم وارد بحث جدیدی بشم و اون رو در کنار مطالب دیگه و به مرور کامل کنم. پست امروز در باره ی شمنیسم و تعلیمات مختلفی هست که خیلی هاش به مرور زمان از بین رفته و خیلی های دیگه تحت تاثیر شرایط سیاسی و فرهنگی منطقه از ریشه ی اصلیش فاصله گرفته و به ملغمه ای تبدیل شده که برای پیدا کردن حقیقت باید زواید و حواشی بسیاری رو حذف کرد. همینطور سعی می کنم یک سری سرنخ های تمرینات عملی رو برای اون دسته که علاقه مند هستند قرار بدم. مطمئنا خیلی چیزها رو نمی شه به طور عمومی بیان کرد و کسانی که علاقه دارند مطمئنا راه خودشون رو پیدا می کنند


شمنیسم
شمن به کسی گفته می شود که توانایی تغییر در آگاهی خود به منظور ارتباط با حقیقت ناپیدا و کسب دانش و معرفت از آن را دارد




جمله ی بالا از مایکل هارنر جامعه شناس معروف است. قصد ندارم با پرداختن به تاریخچه شمنیسم باعث طولانی شدن مطلب شوم. افراد بسیاری تصور می کنند که شمنیسم راه و روشی است مانند یک دین که شامل پیروی از دستوراتی خاص و بایدها و نبایدهایی است که فرد با رعایت آنها می تواند موفق شود. درست است که باید ها و نباید ها هم در تعالیم شمن ها وجود دارد اما این تصور کاملا اشتباهست که فکر کنیم با انجام دستورات و آموزشهایی می توان به یک شمن تبدیل شد


یک شمن علاوه بر تمرینات عمومی و تکامل آنها به روش شخصی حتما باید آنها را در زندگی روزمره به کار گیرد و در واقع آنها را زندگی کند. راهنمایان و ارواح قطعا به افراد مبتدی و تازه کار کمک خواهند کرد اما این انتخاب فرد است که این کمکها را نادیده می گیرد چرا که اغلب بر خلاف میل و علاقه ی شخصی است و معمولا در جهت تغییر عادتها و مواردیست که به بخشی از زندگی روزانه تبدیل شده اند


شمنیسم دقیقا در خلاف جهت دگماتیسم و دین باوری است. هر چقدرتعلیمات دینی یک فرد را ملزم به انجام اعمال و باید ها و نبایدهایی می کند که از قبل تعریف شده اند و فرد تنها باید آنها را بپذیرد و مو به مو اجرا کند تعلیمات شمنیسم با آزاد کردن اندیشه و عمل فرد به او توانایی جستجو برای درک حقیقت و کسب معرفت را اعطا می کند. یک شمن تنها تجربه می کند و عمیقا بر این باور است که هیچ چیز به صورت ثابت و قطعی در جهان هستی وجود ندارد. یک شمن به این باور دست یافته که هیچ چیز مقدس در این جهان وجود ندارد و تقدس تنها از دید بیننده و ناظر است که معنی و مفهوم پیدا می کند و این تنها یکی از مواردیست که در تضاد با دین قرار دارد




تکنیک های خلسه

یکی از اصلی ترین مواردی که شمن ها به طور دائم با آن درگیر هستند تجربه ی خلسه است. در این حالت است که شمن به کمک دانشی که دارد می تواند در قلمرو قدرت شخصی خود با ارواح ارتباط برقرار کند و در حالت خلسه است که می تواند پاسخ سوالات خود را بدست آورد. برای مثال همانطور که تولد یک کودک و ورود به این جهان نخستین قدم برای کسب دانش و تحصیل در مدرسه و دانشگاه است ورود به خلسه نیز نخستین قدم برای ارتباط با ارواح - ارواح در مفهومی کاملا متفاوت از تعلیمات مذهبی و دینی...برای مثال در تعلیمات شمن ها رودخانه و یا جنگل و یا حتی صخره هم روح دارند و هر کدام از این ارواح توانایی ها و قدرتهای مخصوص به خود را دارند - و کمک گرفتن از قدرتهای آنان است. تصور اینکه تنها خلسه کافیست کاملا غلط است چرا که با ورود به خلسه تنها نخستین قدم برداشته شده وبه دنیایی وارد شده ایم که با جهان مادی کاملا متفاوت است و قوانین مخصوص به خود را دارد و استفاده از این قوانین نیازمند درکی عمیق از روابط حاکم بر این جهان است

تکنیکها و وروشهای فراوانی برای ورود به حالت خلسه وجود دارد .بعضی از این تکنیکها سریعتر و برخی به زمان بیشتری نیاز دارند.همچنین برخی از این تکنیکها بدون آمادگی قبلی می تواند خطرناک باشد - به عنوان مثال استفاده از روانگردانها یی مانند دی ام تی یا قارچهای مقدس - که به هیچ وجه به مبتدیان توصیه نمی شود . در اینجا به طورکلی به دسته بندی روشهایی که در تعلیمات شمن ها برای خلسه به کار برده می شوند می پردازیم و در نوشته های بعد به توضیح هر کدام به صورت مفصل تر خواهیم پرداخت

استفاده از ریتم های خاصی که موجب بروز خلسه می شوند *

قراردادن بدن در وضعیت و حالتی خاص که باعث بروز خلسه می شود *

تمرکز برای ورود به حالت خلسه *

استفاده از روانگردانهای خاص برای ورود به خلسه *

نخوردن غذا و نخوابیدن های طولانی که باعث خلسه می شود *

هر کدام از روشهای بالا به تنهایی قابلیت کافی برای کمک به ورود به حالت خلسه را دارد اما معمولا از ترکیب چند روش بالا به طور همزمان برای افزایش زمان خلسه و گرفتن نتیجه ی مورد نظر - کاملا به شرایط بستگی دارد - استفاده می شود. بسیار مهم است که برای مراسم شرایط خاص در نظر گرفته شود. این شرایط باید به دور از جنجالها و اتفاقات روزمره باشد چرا که استرس ها و مسایل جاری در زندگی روزانه به شدت می تواند حالت خلسه را تحت الشعاع قرار دهد. همینطور افراد شرکت کننده در مراسم می توانند به شدت جو را تغییر دهند . موارد فراوانی وجود دارد که می توان به کمک آنها به نتیجه ی مورد نظر رسید. اگر هدف از مراسم خلسه کمک به برطرف کردن بیماری باشد می توان از سنگهای خاص که دارای انرژی مربوط به آن مشکل هستند استفاده کرد و اگر هدف کسب قدرت و یا راهنمایی گرفتن از ارواح است می توان از نشانه ها و اشکال متعدد استفاده کرد

در مطالب بعد به توضیح روشهای خلسه به صورت دقیقتر خواهیم پرداخت

Thursday 11 June 2009

قارچهای مقدس بخش دوم


در مطلب قبلی به طور کلی با قارچهای مقدس آشنا شدیم. بسیار مهم است که بین استفاده از مجیک ماشروم به عنوان تفریح و لذت و استفاده از آن به عنوان ابزاری روحی تفاوت قایل شویم. یک فرد ممکن است بارها و بارها از مجیک ماشروم استفاده کند و تحت تاثیر شگفت انگیز آن حالت سرخوشی و نشاط و لذت وصف ناشدنی را تجربه کند اما هرگز از این ابزار برای کسب حقیقت استفاده نکند چه اینکه دنیای قارچهای مقدس به اندازه ی کافی عجیب و گیج کننده است و جذب شدن مصرف کننده به اشکال و رنگها ی خارق العاده امری طبیعی است. در مورد گیاهان مقدس و به خصوص قارچ های مقدس اتفاق نظر بر این است که خود قارچ عملا نقش راهنما و معلم را بازی می کند و مصرف کننده تنها با دانستن نحوه ی عملکرد و نحوه ی استفاده می تواند حقیقت ناب را از حقیقت مجازی(چیزی که تنها می پنداریم حقیقت است) تشخیص دهد. از دیگر گیاهان مقدس که مانند قارچ به تنهایی می تواند نقش راهنما را بازی کند می توان به کاکتوس لوفوفریا ویلیام سی ( پیوت ) اشاره کرد
نخستین و مهمترین درسی که قارچ های مقدس می آموزند نشان دادن خود به مصرف کننده است.چرا که فرد بدون شناخت و دیدن خود (آنطور که هست و نه آنطور که می پنداریم هست) هرگز قادر نخواهد بود به شناختی در باره ی جهان پیرامون دست یابد. در اینجا خود به معنای فرد بدون تعلقات و ماسک هایی است که به مرور زمان توسط وی ساخته شده است . ذات حقیقی و بدون هیچ پیش داوری .همانطور که قبلا هم گفته شده برای بسیاری از افراد مواجه شدن با این خود بسیار سخت و دردناک است چرا که باید کاستی ها و نقایصی را که عمری برای پوشاندن آنها زحمت کشیده اند را به صورتی عریان بپذیرند و این باعث بوجود آمدن ترس بی پایان می شود نخستین درس این است : قبول واقعیت همانطور که هست.نه خوب و نه بد.تنها آنچه که هست و بدون هیچ قضاوتی
در اینجا لازم است به این نکته اشاره کنم که تجربیات کسب شده تحت تاثیر قارچ های مقدس به مقدار زیادی به نوع قارچ و میزان مصرف شده مربوط است. قارچ های ضعیف و یا مقادیر کم از قارچ های قوی به ندرت می توانند آنطور که باید به عنوان ابزاری روحی موثر باشند و تنها موجبات سرخوشی مصرف کننده را فراهم می کنند در حالی که درمقادیرکافی ترس و اضطراب ناشی از مشاهده ی حقیقت سرخوشی و لذت را کاملا تحت تاثیر قرار داده و این قضیه حتی در افراد با تجربه نیز صادق است.در پایان این مجموعه سعی خواهد شد که مطالبی کلی در مورد انواع قارچهای سیلوسیبین و قدرت آنها در مقایسه با هم و نحوه ی پرورش آنهاارائه گردد
همانطور که در مطالب قبل گفته شد قارچهای مقدس در حقیقت مانند آینه هایی عمل می کنند که ما می توانیم در آن خود و جهان اطراف را مشاهده کنیم و این دقیقا در تضاد با عملکرد جامعه است. در اجتماع انتظارات و روابط به گونه ایست که به طور مداوم سعی در تغییر و تطبیق خود حقیقی با شرایطی دارد که بازهم توسط اجتماع تحمیل می گردد. جامعه با فشار روزانه و بیش از حد خود حقیقی ما را به صورت ناخودگاه مجبور می سازد تا با به صورت زدن ماسک ها و پوشاندن نقص ها و کاستی ها امکان بقای بیشتری را در رقابت با همنوعان و طبیعت به دست آورد.به مرور زمان این ماسکها که تنها برای حفاظت از ما در برابر دنیای بیرونی و توسط خود ما ساخته شده اند به جزیی از ما تبدیل می شوند که امکان تفکیک آنها از خود حقیقی بسیار مشکل است
قبل از آنکه به طور دقیقتر به نحوه ی مشاهده و تغییر در خود حقیقی بپردازیم لازم است اندکی در مورد ارتباط بین ذرات و اجزای تشکیل دهنده ی جهان ماده صحبت کنیم.
همانطور که می دانیم جهان مادی از اجزایی به نام مولکول تشکیل شده که خود شامل اتمها می شوند.در اتمها ذرات بسیار کوچکی که الکترون و پروتون و نوترون نامیده می شوند نقش ذرات ساختاری و بنیادین ماده را بازی می کنند. جهان ماده چه در سطح کوچکترین اجزای بنیادی و چه در سطح عظیم ترین مجموعه های پیچیده جهانیست که تمام اجزای آن کاملا با یکدیگر در ارتباط بوده و بر روی هم تاثیر می گذارند. در اینجا برای توضیح این موضوع از فیزیک کوانتوم و نظریه ی آشوب استفاده می کنیم.
آنچه که به کمک نظریه کوانتوم امروزه می توانیم در مورد ماهیت هسته و اکترون ها توضیح دهیم بسیار متفاوت از تصویر عمومی و تصورات رایج در مورد این ذرات بنیادین (صرف نظر از کوارکها به عنوان اجزای سازنده ی این ذرات) است. یکی از بزرگترین دستاورد های این نظریه اثبات ارتباط تمام ذرات در سطح ذرات بنیادی است. هنگامی که ما سعی می کنیم تا ذرات سازنده ی اتم را به صورت منفرد و تنها ببینیم این ذرات دیگر وجود خارجی ندارند و به ناگاه بعد از ورود ما به اتم تمام ذراتی که تا قبل ازآن وجودشان ثابت می شده ناپدید می شوند! این سخن به این معنی است که ذرات سازنده اتم ها تا زمانی قابل دیدن توسط یک ناظر خارجی هستند که به صورت منفرد بررسی نشده و در ارتباط با ذرات دیگر مورد تحقیق قرار بگیرند و در حقیقت ماهیت وجودی هر ذره تنها وقتی معنی پیدا می کند که در ارتباط با ذره ای دیگر باشد . در این سطح اشیا معنی خود را از می دهند و زمان غیر قابل درک است و تنها جهانی از روابط بین ذرات بنیادین مشاهده می شود.بر طبق این نظریه اگر ما دو ذره ی بنیادین مانند الکترون را تصور کنیم و تغییری در یکی از آنها ایجاد کنیم به طرز عجیبی شاهد بروز تغییر در ذره ی دوم خواهیم شد و این تغییر کاملا مستقل از مسافت بین این دو ذره است. این بدان معناست که تمام ذرات سازنده ی هستی در سطح ذرات بنیادین با یکدیگر در ارتباط هستند و هر تغییر هر چند جزیی باعث تغییر در ذرات دیگر خواهد شد.
یکی از نظریاتی که روابط بین اجسام را در ابعاد بزرگتر توضیح می دهد نظریه اثر پروانه ایست که خود در واقع قسمتی از نظریه ی آشوب می باشد.در حقیقت تئوری اثر پروانه ای حالتی خاص از تئوری آشوب است که نخستین بار در تحقیقات هواشناسی تاثیر آن تایید شد. این نظریه در سال 1963 توسط ادوارد لورنزدر آکادمی علوم نیویورک مطرح گشت که حاصل تحقیقات وی بر روی مدل های پیش بینی وضع هوا بود.وی کشف کرد که اگر در معادلات ریاضی که برای پیش بینی وضع هوا به کمک سوپر کامپوتر های آن زمان به کار برده می شد میزان ممیز تنها یکی ازورودی ها را به مقدار بسیارناچیز و عملا غیر قابل تاثیر تغییر دهیم و مثلا به جای 0.506127 عدد 0.506 را استفاده کنیم نتیجه ای کاملا متفاوت و حیرت انگیز را در پایان مشاهده خواهیم کرد
او این نظریه را به نام اثر پروانه ای نام نهاد و بر طبق این نظریه ثابت کرد که حرکت بالهای یک پروانه در برزیل می تواند باعث بروز طوفانی در تگزاس شود. بعدها با گسترش ریاضیات نظریه ی آشوب که توضیح دهنده ی ارتباط و ریاضیات بین اجزای یک مجموعه دینامیک نامنظم و تصادفی است ارائه شد. بر طبق این نظریه به راحتی می توان ثابت کرد که تغییری بسیار کوچک در یک قسمت از یک سیستم عظیم و پیچیده ی دینامیک که در آن روبط بین اجزا تصادفی هستند می تواند باعث بروز تغییراتی بنیادی در آن سیستم شود و یک سیستم با اجزای کاملا بی نظم در مجموغ دارای نظم و قابل پیش بینی است . در واقع ذرات هستی چه در کوچکترین و بنیادی ترین ساختار و چه در بزرگترین و تصادفی ترین سیستم ها با یک دیگر در ارتباط بوده و بر روی هم تاثیر می گذارند. این سخن را می توان در تعالیم روحانی مختلف نیز مشاهده کرد. در بودیسم قانون کارما و یا نتیجه ی اعمال نیز به بازگشت نتیجه ی یک عمل به منشا آن اشاره می کند که ناشی از تاثیر و ارتباط بین ذرات است
تصاویری که ذهن ما از جهان پیرامون خود و نتایج اعمالمان می سازد بسیار شبیه به تصاویر هولوگرامی است.در تصاویر هولوگرامی اشکال در بعدی پایین تر تصویر می شوند و مثلا ما جسمی که دارای سه بعد است را در صفحه ای که دارای دو بعد است تصویر می کنیم. به همین ترتیب ذهن ما هم دنیای چهار بعدی را به صورت سه بعد و تصویری هولوگرامی ذخیره می کند. این تصویر شامل تمام اتفاقاتی است که از بدو تولد برای ما رخ داده است و ما همواره در حال حمل گذشته ی خود هستیم چرا که دیگر زمان معنی نخواهد داشت. این گذشته دقیقا مانند لایه هایی برروی یک دیگر انباشته و ذخیره می شود.در واقع تک تک اعمال ما نتیجه ی عملی است که در گذشته مرتکب شده ایم و انتخابیست که حاصل آن باعث انتخابی دیگر شده و این زنجیره از اعمال ما کاملا به یکدیگر وابسته است.به همین ترتیب اعمال ما باعث بروز تغییراتی در جهان پیرامون ما می شوند که به نوبه ی خود باعث بروز تغییرات بزرگ و کوچک خواهند شد و آنچه که به عنوان جهان بیرون لمس می کنیم به بیانی دیگر نتیجه ی اعمال خود ماست که آن هم در نتیجه ی اعمالیست که در گذشته مرتکب شده ایم. به کمک قارچ های مقدس می توانیم عملا تصویر انتخابها و نتایج اعمالمان که هر لحظه با ما هستند را ببینیم و اثرات آنها را در ارتباط با جهان پیرامونمان درک کنیم .همینطور خواهیم آموخت که چگونه با تغییر در این اشکال باعث تغییر در محیط اطرافمان شویم. در نوشته های بعدی بیشتر به نحوه ی دیدن و تغییر در این تصاویر که در واقع ناشی از اعمال ما هستند می پردازیم

مطالعه ی بیشتر

Butterfly effect : نظریه اثر پروانه ای

Chaos Theory : نظریه آشوب

Wednesday 6 May 2009

DMT: The spirit molecule


دی ام تی یا دی متیل تریپتوفان نام مولکولی در بدن انسان است که نقش اصلی را در رویا دیدن به هنگام خواب بازی می کند. محل اصلی ترشح آن غدد صنوبری در مغز است و معمولا در زمان خواب و یا تجربه های عرفانی خارج از بدن و حتی پیش از مرگ به مقدار فراوان ترشح می شود. در مورد رابطه ی غدد صنوبری و چشم سوم تحقیقات فراوانی صورت گرفته است و نکته ی جالب اینکه در غدد صنوبری دقیقا مانند چشم انسان قرنیه وجود دارد ! (در بدن انسان تنها در چشم و غدد صنوبری قرنیه یافت می شود). در فرصتهای بعد بیشتر به عملکرد غدد صنوبری خواهیم پرداخت .دی ام تی از نظر ساختار بسیار به سرتونین شبیه است ( در واقع یکی از آنالوگ های سرتونین است) و با تقلید عملکرد سرتونین در گیرنده های خاصی از مغز تاثیر خود را آشکار می کند. دی ام تی قوی ترین و در عین حال بی خطر ترین ماده ی روانگردان شناخته شده توسط بشر است (بی خطر به این معنی که میزان لازم برای تاثیرو عملکرد اختلاف بسیار زیادی با میزان لازم برای اوردوز و مرگ دارد و عملا مرگ به علت مصرف بیش از حد دی ام تی امکان پذیر نیست) .دی ام تی معمولا به دو صورت وجود دارد
خالص( باز) : دی ام تی در حالت خالص دارای خاصیت باز ی است. در این حالت دمای تبخیر آن چندان بالا نبوده و قابل مصرف به طور مستقیم و از طریق تنفسی است (معمولا توسط پایپ مخصوص که به شکل وی است استفاده می گردد). از آنجا که دی ام تی به صورت خالص در آب محلول نیست نمی توان آن را به طور خوراکی استفاده کرد
نمک : از آنجایی که تمام نمک های دی ام تی به شدت آب جذب می کنند (بجز فومارات)عملا امکان استفاده از آنها در شرایط عادی وجود ندارد. دی ام تی فومارات تنها نمکی است که در شرایط عادی قابل استفاده است که از ترکیب دی ام تی خالص با اسید فوماریک به دست می آید ( اسید + باز = نمک) .مزیت دی ام تی در این حالت انحلال پذیری بالای آن در آب است که می توان آن را به صورت خوراکی مصرف نمود .همانطور که قبلا و در پست آیاهواسکا مطرح شد دی ام تی در بدن انسان به سرعت توسط آنزیمهای مونوآمین اکسیداز تجزیه می گردد. به همین منظور و برای جلوگیری از تجزیه آن حتما باید قبل از مصرف به طور خوراکی از مواد بلوکه کننده ی مونو آمین اکسیداز ها ( مانند هارمالین یا هارمین یا ...) استفاده کرد. در حالتی که دی ام تی به صورت خالص مصرف می گردد نیازی به بلوکه کننده ی مونو آمین اکسیداز نیست چرا که به طور مستقیم و از طریق شش به سرعت جذب می شود و به سرعت نیز در بدن تجزیه می گردد (بر خلاف دی ام تی خوراکی که سفر روحی ممکن است تا 8 ساعت نیز طول بکشد در این حالت حداکثر مدت زمان سفر چیزی بین 5-10 دقیقه است). در حالت خوراکی ( دی ام تی + هارمالین) سفر روحی بسیار شبیه به آیاهواسکا است اما در صورت مصرف به طور مستقیم فرد مصرف کننده تنها 30 ثانیه بعد از آنکه نفس خودرا حبس می کند با شدت هر چه تمام تر وبا سرعت غیر قابل تصوری به بعدی دیگر منتقل می گردد. در طول این پرتاب که با سرعتی غیر قابل تصور رخ می دهد (تنها خطری که ممکن است متوجه فرد مصرف کننده باشد در این قسمت است چرا که فرد تازه کار که انتظار چنین اتفاقی را ندارد ممکن است تعادل خود را از دست بدهد و با توجه به موقعیت بر روی شی خطرناکی سقوط کند!) فرد احساس می کند که در طول کمتر از 10 ثانیه جسم خود را از دست می دهد و آنچه که باقی می ماند تنها آگاهی محض است که در دنیایی ازعجیبترین اشکال و رنگها (متاسفانه قابل توضیح در مختصات این دنیا نیست چرا که معادلی برای این اشکال و رنگها در این دنیا وجود ندارد)غوطه می خورد.در این حالت مصرف کننده از دید ناظر بیرونی در خوابی عمیق و آرام فرو رفته است. ضربان قلب و تنفس کاملا طبیعی است در حالی که مصرف کننده در حال تجربه ی دنیایی بسیار بسیار متفاوت تر و غیر قابل توصیف است. معمولا بین 5 تا 10 دقیقه این سفر به طول می انجامد و در 90% موارد فرد مصرف کننده بعد از اتمام سفر چیزی را به خاطر ندارد و تنها کلیات را به یاد می آورد.

Sunday 3 May 2009

قارچهای مقدس بخش اول


مجیک ماشروم یا قارچ های مقدس اصطلاحا به خانواده ای از قارچها اطلاق می گردد که دارای سیلوسیبین و سیلوسین هستند. از نظر ساختار سیلوسیبین و سیلوسین دو فرم قابل تبدیل به هم هستند که پس از ورود به بدن به صورت سیلوسین جذب می شوند.مصرف مجیک ماشروم موجب بروز نشاط و سرخوشی در مصرف کننده می گردد .سیلوسیبین با تقلید عملکرد سرتونین در مغز باعث تغییر در آگاهی مصرف کننده گشته و بسته به شرایط می تواند در نهایت به یک تریپ خوب و یا بد منجر شود.
در یک تریپ خوب مصرف کننده بدون اختیار می خندد چرا که در حال تجربه ی یکی از بهترین و عجیبترین دقایق است . همه چیز در حال حرکت و رزونانس است . ذهن در آزاد ترین شکل ممکن به صورتی خارق العاده توانایی هایش را به نمایش می گذاردو این دقیقا همان اتفاقی است که در یک تریپ بد نیز می افتد .تریپ خوب و بد دو روی یک سکه هستند که با توجه به شرایط محیطی و اطرافیان اتفاق میافتد.در اینجا لغت تریپ به معنای سفر است.سفری روحی به درون .عملکرد قارچهای مقدس همانند آینه است.آینه ای روحی که فرد می تواند نه تنها روح خود (با تمام نواقص و کاستیها) را در آن مشاهده کند بلکه به کمک آن و با متمرکز کردن آگاهی در سیر وقایع تغییر ایجاد کند.(مانند ماریا سابینا که به درمان بیماری ها می پرداخت). در این مجموعه به نحوه ی استفاده از قارچهای مقدس برای کسب آگاهی نسبت به خود و محیط می پردازیم و نحوه ی استفاده از آنها را نه برای نشاط و سرخوشی که به عنوان
(Spiritual Tool) ابزارهایی مقدس
برای درک بهتر و دقیقتر خود و کسب آگاهی پیرامون جهان اطرافمان شرح می دهیم.در حقیقت همانطور که بسیاری از دیدن چهره ی خود در آیینه وحشت دارند استفاده از قارچهای مقدس به عنوان ابزارهای روحی برای همگان امکان پذیر نیست .در اینجا لازم است متذکر شوم که لغت روح کاملا جدا از تعالیم مذهبی و حتی اعتقاد به خالق و پدید آورنده است و روحانی بودن امری کاملا جدا (و گاهی متناقض!) از مذهبی بودن است.یک روحانی تنها به دنبال حقیقت است و برای یافتن آن به صورت مشقت بار لایه های روح خود را بدون قضاوت و تعصب می کاود.او از مواجه شدن با تصویر زشت روح خود در آینه حقیقت نمی ترسد (هرچند که بسیار هراس آور است!) و از آن فرار نمی کند
در اینجا سعی خواهد شد تا بیشتربر روی جنبه ی عملی استفاده از قارچهای مقدس به عنوان ابزارهای روحی تاکید شود که مطالب تهیه شده بنابر تجربه ی شخصی نویسنده بوده و به هیچ وجه برای دیگران توصیه نمی شود(چه اینکه اکثر دولت ها استفاده ازمجیک ماشروم را غیر قانونی اعلام کرده اند) این مجموعه در چهار و یا حداکثر پنج بخش تهیه خواهد شد که در پایان با معرفی منابع مختلف برای علاقه مندان امکان جستجوی بیشتر و تحقیقات شخصی را فراهم می آورد

بخش اول
توهم یا حقیقت

مطمئنا همگی در مورد مواد روانگردان و یا توهم زا بسیار شنیده ایم . بسیاری با دسته بندی قارچ های مقدس و آیاهواسکا و .. در گروه توهم زاها به راحتی بر این نکته پافشاری می کنند که تجربیات کسب شده تحت تاثیر این مواد صرفا توهم و خیال بوده و با آنچه که حقیقت است تفاوت دارد .در صورتی که این موضوع کاملا برعکس است ! به این معنی که مشاهدات ما تحت تاثیر قارچ بسیار به واقعیت نزدیکتر است تا در حالت عادی ! اگر چه این صحبت ممکن است در نظر اول بسیار دور از ذهن و بی معنی جلوه کند . مخصوصا که به علت دگماتیسم (تعصب) و پیش ضمینه ی ذهنی که می تواند ملاک قضاوت ما قرار گیرد با دسته بندی این مواد به عنوان توهم زا از قبل پذیرفته ایم که بنای قضاوتمان رابر غیر واقعی بودن شواهد قرار دهیم.چه اینکه بسیاری که با این پیش ضمینه ی قضاوت و دگماتیسم با این قضیه برخورد می کنند هرگز تجربه ای عملی در این ضمینه نداشته و تنها آنچه را که از محیط می گیرند مبنای قضاوت قرار می دهند. قبل از هر چیز لازم است اندکی در مورد چیزی که به آن نام واقعیت بیرونی می دهم صحبت کنیم
آنچه که ما به عنوان جهان اطراف خود می بینیم در حقیقت معجونی است از آمال و آرزو های ما که با علایق ما و در طی سالیان سال توسط ذهن ما ساخته می شود.در حقیقت آنچه که به عنوان رابطه ی ما با جهان پیرامون و حاصل آن وجود دارد در نتیجه اعتقادات و قضاوتهای ماست.جهانی که ما می بینیم به همراه خودمان در واقع چیزیست که ما در ذهن خود بر اساس آنچه که از محیط دریافت می کنیم و بر اساس آنچه که به آن اعتقاد داریم می سازیم .آنچه که می بینیم نه تنها وجود ندارد بلکه بازتاب عکسی است که در ذهنمان و بر اساس قضاوتهایمان از محیط پیرامونی ساخته ایم . یک محصول ! . در واقع آنچه که به عنوان حقیقت می بینیم وجود خارجی ندارد

من چه کسی هستم ؟
راههای زیادی برای پاسخ به این سوال وجود دارد.می توان آن را از دیدگاه مذهبی پاسخ داد .می توان آن را به صورت علمی بررسی کرد .ممکن است پاسخ ما در نتیجه ی مطلب جدید و یا حرف جدیدیست که شنیده ایم و می پنداریم که صحیح است .حتی ممکن است درجواب آن پاسخی دهیم که می دانیم اشتباه است اما دوست داریم که آن را درست تصور کنیم . در واقع ذهن ما با فیلتر کردن حقایق و انتخاب آنچه که احساس امنیت بیشتری را در ما بر می انگیزاند به عنوان ورودی و سپس قضاوت (هر چند صادقانه و منطقی) بر اساس آن به اصطلاح حقایق برای خود تصویری از دنیا و روابط را شکل می دهد که ما از آن به حقیقت تعبیر می کنیم.این حقیقت شامل خودمان هم می شود و ما در برخورد با دیگران همان طرز فکری را در پیش می گیریم که در مورد خودمان فکر می کنیم.ما دیگران را همانگونه مورد قضاوت قرار می دهیم که خودمان را و در این بین آنچه به نظرمان خوشایند تر و بالطبع درست تر است که به ما احساس امنیت بیشتری می دهد.کلید اصلی ترس است .ذهن ما چیزی را به عنوان حقیقت قبول می کند که احساس ترس کمتری را ایجاد کند و با ایجاد دیوارهای محافظ در اطراف شخصیت و دنیای ما و در واقع با حذف واقعیاتی که منشا ترس ما هستند جهانی خیالی و بر پایه ی تنها بخشی از واقعیت را بنا می کند تا بدین نحوباعث احساس امنیت بیشتری شود
از بدو تولد لایه ها و دیوارهای بسیاری در اطراف ما بوجود می آید که عبور از تمامی آنها برای دریافتن آنچه که حقیقت نامیده می شود بسیار دشوار است .در واقع با فروریختن هرکدام از این دیوارهای ذهنی ما بیش از پیش دچار احساس عدم امنیت می شویم.قارچهای مقدس یکی از سریع ترین و بالقوه ترین ابزارها برای عبور از تمامی دیوارهایی هستند که در طول سالیان سال ذهن ما برای مواجهه با احساس عدم امنیت در برابر دنیای خارج ساخته است. در صورت استفاده ی درست از این ابزارما می توانیم با پس زدن عمیق ترین لایه های دگماتیسم در وجود خود و دریدن نقابهای ساختگی و ذهنی به آنچه که واقعیت درونی است دست یابیم. درست است که میکروسکوپ تنها اجسام کوچک را بزرگ می کند اما یک پژوهشگر با آگاهی از روش درست بکار گیری میکروسکوپ می تواند از همین قابلیت ساده ی بزرگ کردن استفاده کند. در واقع قارچهای مقدس همانند آیینه ای هستند که ما در آنها می توانیم خود و جهان اطراف را بدون پیش داوری و به صورت حقیقی ببینیم. مسلما برخورد با حقایق برای ما که سالهاست در زیر نقابها و در پشت دیوارهای تعصب و پیش داوری پنهان شده ایم بسیار سخت خواهد بود .مخصوصا که این برخورد بر خلاف روشهای دیگر روحی ( مانند یوگا کوندالینی) که به صورت تدریجی به دست می آید ناگهانی و بسیار سریع است.به یک باره تمامی پرده ها کنار رفته و حقیقت دردناک و وحشتناک خود را نشان می دهد . به همین منظور استفاده از قارچهای مقدس به عنوان ابزارهای روحی به همگان توصیه نمی شود .مسلما مانند تمام ابزارهای دیگر برای گرفتن بهترین نتیجه باید ابتدا از عملکرد ابزار آگاهی یافت و بعد نحوه ی به کار گیری آن را آموخت. تا اینجا سعی شد به صورت کلی در مورد نحوه ی عملکرد قارچ های مقدس توضیحاتی داده شود .در مطالب بعد به جزییات بیشتر می پردازیم

Sunday 19 April 2009

Ayahuasca




آیاهواسکا
اصطلاحا به معجونی از چند گیاه مختلف اطلاق می شود که سالهاست در بین ساکنین آمازون به عنوان معجونی شفابخش در درمان بیماری ها و یا برای ارتباط با ارواح(خلسه) استفاده می شود . بخش اصلی این معجون از ترکیب گیاهانی است که دارای خاصیت غیر فعال کردن آنزیم مونوآمین اکسیداز هستند. آنزیم مونو آمین اکسیداز به طور طبیعی در بدن پستانداران نقش تجزیه و اکسیداسیون مونو آمین ها را بر عهده دارد. امروزه داروهای فراوانی وجود دارند که برای درمان افسردگی و اختلالات روانی با غیر فعال کردن آنزیم فوق(دقیقا مانند کاری که آیاهواسکا انجام می دهد) موجب بروز نشاط و سرخوشی در مصرف کننده می شوند. در معجون آیاهواسکا از یک یا چند گیاه با خاصیت - غیر فعال سازی مونو آمین اکسیداز - به همراه ترکیبی از یک گیاه دارای دی ام تی - دی متیل تریپتوفان - استفاده می شود . دی ام تی یا دی متیل تریپتوفان در واقع قویترین و بی خطرترین ماده ی روانگردان شناخته شده توسط بشر است (قوی ترین از نظر تاثیر و عملکرد.مسلما ال اس دی قویترین رونگردان شناخته شده است چرا که میزان لازم برای تاثیر گذاری در ال اس دی چیزی در حدود 4 تا 8 ملیونیوم گرم است. در دی ام تی این مقدار در حدود40 تا 60 هزارم گرم است ) . دی ام تی سالهاست که به عنوان ماده ای مقدس و کلید ناشناخته های بسیاری ذهن محققان را به خود مشغول کرده و جالبتر آنکه این ماده ی توهم زا نقش اصلی را در فرآیند رویا دیدن در انسان بازی می کند و هر شب در مغز انسان به مقدار قابل توجهی ترشح می شود .
نکته ی جالب تر اینکه مصرف دی ام تی به تنهایی (به صورت خوراکی )تاثیر چندانی نخواهد داشت چرا که مونوآمین اکسیداز های موجود در بدن آن را به راحتی تجزیه می کنند.در معجون آیاهواسکا به علت وجود گیاهانی که دارای خاصیت بلوکه کردن مونوآمین اکسیدازها هستند دی ام تی تجزیه نشده و در بدن جذب می شود
معمولا از ریشه ی گیاه میموزا که حاوی 4-5 درصد دی ام تی است در ترکیب با گیاهی به نام بی کپی که دارای 1-2 درصد هارمین( بلوکه کننده ی مونو آمین اکسیدازها) است استفاده می شود . با توجه به موقعیت جغرافیایی ممکن است که به جای میموزا از گیاه ویریدیس ویا چلیپونگا(معمولا در اکوادور) استفاده شود . هرگز نسخه ای مشخص برای تهیه ی آیاهواسکا موجود نبوده و به معجون دو گیاه ( گیاهی دارای دی ام تی و گیاهی دارای خاصیت بلوکه سازی مونو آمین اکسیدازها) به طور کلی آیاهواسکا اطلاق می شود.با توجه به تجارب شخصی و یا روشهای مخفی آماده سازی آیاهواسکا ممکن است چندین گیاه دیگر نیز به معجون اضافه شود. بنابه نظر ساکنان آمازون ماده ی اصلی و روح هواسکا (آیاهواسکا)همان گیاه بی کپی (و یا هر گیاه دیگر غیر فعال کننده ی مونو آمین اکسیداز ) است و گیاه دارای دی ام تی صرفا برای رنگ آمیزی و شفاف سازی سفر روحی استفاده می شودو معمولا برای افراد تازه کار و یا کسانی که نسبت به معجون حساس نیستند کاربرد دارد چه اینکه معمولا شمن قبیله در مراسم مذهبی و برای راهنمایی گرفتن از ارواح از هواسکایی استفاده می کند که دارای دی ام تی نیست چرا که شمن قبیله که بارها و بارها تجربه ی سفر به عالم خلسه را دارد نیازی به دی ام تی ندارد.در این مراسم معمولا دو نوع مختلف معجون آماده می شود.هواسکای قرمز برای شمن و هواسکای زرد برای افراد عادی.البته هرگز یک روش و فرمول مشخص وجود نداشته و اسرار ساختن آیاهواسکا بسته به تجربه های شخصی و راهنمایی های شمن می تواند متفاوت باشد.
همانطور که گفته شد نقش اصلی در این معجون بر عهده ی مواد بلوکه کننده ی مونو آمین اکسیداز ها است که از معروف ترین آنها می توان به هارمین و هارمالین و تتراهیدروهارمین اشاره کرد. گیاه بی کپی دارای 1 تا 2 درصد مخلوطی از هارمین و هارمالین هستند که به صورت رایج در ترکیب آیاهواسکا استفاده می شود




در آسیا و خاورمیانه گیاهی به نام پگانوم هرملا وجود دارد که دارای 4 تا 7 درصد (تقریبا 3 برابر بی کپی) هارمالین است .این گیاه در اوستای زردشت به نام هوما نام برده می شود که ایندرا به کمک عصاره ی هوما دژهای نود و نه گانه دیو خشکسالی را نابود می کند.همچنین معجون هوما سالها به عنوان معجونی اسرار آمیز توسط زردشتیان استفاده می گردیده که امروزه تقریبا استفاده از آن به نحوی که در گذشته بوده وجود ندارد - شاید به طور مخفیانه -. این گیاه عجیب و اسرار آمیز چیزی نیست بجز اسفند که امروزه برای دفع بلا و کوری چشم شیطان ! در ایران و هند و پاکستان و بخشهای دیگری از آسیا سوزانده می شود . در مورد هوما و رابطه ی آن با قارچهای مقدس(مجیک ماشروم) کتابهای بسیاری نوشته شده است . در کتاب غذای خدایان نوشته ی ترنس مککنا به شواهد و مدارک معتبر و غیر قابل انکاری برمی خوریم که ریشه ی هوما و سیلوسیبین (ماده ی موثر مجیک ماشروم)یکی است. بحث در باره ی هوما و اسفند فراوان است که در اینجا مجالی برای آنها نیست. از آنجا که پگانوم هرملا (اسفند) تقریبا 3 برابر بی کپی دارای هرملین و ترکیبات مشابه است کاندیدای بسیار خوبی برای تهیه معجون آیاهواسکا به شمار می رود. امروزه آیاهواسکا به 3 فرم تهیه می شود :
1. مدل سنتی که هنوز در آمازون استفاده می شود و ترکیب اصلی آن در بالا ذکر شد
2. مدل مدرن که در آن به جای چلیپونگا و یا بی کپی از پگانوم هرملا(اسفند) استفاده می شود.این مدل آیاهواسکا بسیار بسیار قوی تر از مدل سنتی است(به خاطر درصد بالای هارمالین در اسفند) که معمولا در نقاطی غیر از آمازون استفاده می شود.
3. فارماهواسکا یا آیاهواسکای آزمایشگاهی که با مخلوط کردن هارمالین و دی ام تی ساخته شده در آزمایشگاه(به طریق مصنوعی و یا استخراج از منابع گیاهی) به دست آمده و معمولا در مطالعات آزمایشگاهی و تحقیقاتی کاربرد دارد.

تجربه ی آیاهواسکا تجربه ای عرفانی است که در طول آن فرد تجربه کننده با دنیایی کاملا متفاوت مواجه می شود. دی ام تی و آیاهواسکا یکی دیگر از هزاران مورد ناشناخته برای بشر امروزی هستند که برخلاف روانگردانهای دیگر هنوز در مراکز تحقیقاتی بر روی خاصیت و نحوه ی عملکرد آنها مطالعه می گردد

Ayahusca on Erowid : http://www.erowid.org/chemicals/ayahuasca/ayahuasca_basics.shtml
DMT : Spirit Molecule : http://www.rickstrassman.com/pages/dmt/